کنار شما هستیم...
بعضی روزا هست که انگار دنیا یهجوری دیگه میچرخه. انگار همهچی یه لحظه وایمیسته... دل آدم، خونهاش، امنیتش، حتی صدای نفس بچهاش. جنگ، چیزی نیست که کسی براش آماده باشه. نه فقط گلولهها خطرناکن، که اون ترس موندگاری که تو دل میکاره، طاقتفرساتره. ولی تو این روزهای سخت، یه چیز هست که میتونه نجاتمون بده: با هم بودن. اینکه بدونیم تنها نیستیم. بدونیم یکی اون سر دنیا، حتی اگر دستش بهت نمیرسه، داره بهت فکر میکنه و برات دلشوره داره.
ما توی HB GROUP، از همین فاصلهی دور، ولی با دلی نزدیک، کنار شماییم. میدونیم این روزا آسون نیست. خیلیهاتون شاید شبها با صدای آژیر از خواب میپرید، شاید دلتون هزار راه میره برای عزیزاتون. ولی باور کن، هنوز میشه یهذره آرومتر نفس کشید… اگر بدونیم چیکار باید بکنیم.
ما اینجا یه راهنمای ساده و صمیمی براتون نوشتیم، بدون حرفای قلمبهسلمبه. از دل خودمون، برای دل شما. درباره اینکه توی این شرایط، چجوری از خودمون و بچههامون محافظت کنیم، چجوری از نظر روانی آروم بمونیم، اگه مجبور شدیم جایی بریم، چی برداریم و چی کار کنیم.
قراره خیلی خشک و رسمی نباشه. قراره یه همراه باشه، یه دوست، یه تکیهگاه کوچیک، حتی اگه فقط با چند تا جمله.
با هم قویتر میشیم. با هم، زندهتر.
عکس هارو چون ممکن شما که دارید این مطلب رو میخونید بچه ها ببیند کارتونی گذاشتیم که حس بد بهشون نده.
شماره تلفن های ضروری که در زمان بحران جنگ نیازتون میشه.
بخش اول: آمادگی قبل از بحران (اگر هنوز فرصت داری)
اگه هنوز اوضاع کامل از کنترل خارج نشده و چند ساعتی، یا شاید چند روزی وقت داری، بدون که همین لحظهها میتونه خیلی فرق بسازه. اینجا یه سری کار ساده و مهم رو آوردیم که اگه همین حالا انجامشون بدی، توی لحظههای بحرانی میتونن جون عزیزترینات رو نجات بدن یا لااقل یه کم از دلنگرونیهات کم کنن.
۱. یه کولهپشتی آماده، همیشه کنار در
بهش میگن کولهی بقا یا همون «کولهی آماده فرار». اسمش شاید ترسناک باشه، ولی واقعاً یه چیز آرومکنندهست. انگار یه حس امنیت میده که اگه اتفاقی افتاد، میتونی در کمتر از یک دقیقه بری بیرون.
توش چی باشه؟
-
آب (حداقل دو بطری نیملیتری)
-
غذای خشک و سبک (مثل بیسکوییت، خرما، آجیل، کنسرو بازشون راحت باشه)
-
داروهای ضروری (همیشگی + ضد درد + باند و چسب زخم)
-
چراغ قوه + باتری یدک
-
مدارک شناسایی (شناسنامه، کارت ملی، دفترچه بیمه، کارت واکسن)
-
پول نقد (بهخصوص اسکناسهای خرد)
-
لباس گرم و زیر
-
موبایل اضافه یا پاوربانک شارژ شده
-
یک پارچه یا روسری روشن (نشونهی کمکخواهی)
نکته دلی: برای بچهها، یه اسباببازی کوچیک یا چیزی که آرومشون میکنه هم بذار. شاید یه عروسک کوچولو، یا یه دفترچه نقاشی...
۲. خونهتو آماده کن
ممکنه پناهگاه مناسبی دمدست نباشه. پس بهتره خونهتو تا حد ممکن امن کنی:
-
یه جای امن تو خونه پیدا کن (دور از پنجره، ستوندار، گوشهی داخلی خونه)
-
پردهها رو سنگین کن یا جلوی پنجرهها رو با پتو بپوشون که شیشه اگه شکست، نپاشه
-
وسایل سنگین یا شیشهای رو از بالا بیار پایین
-
چراغ قوه و رادیو باتریخور رو دم دست نگه دار
-
درها و پنجرهها رو تقویت کن اگه میتونی (یه نوار چسب X شکل روی شیشهها هم کمک میکنه)
۳. یه قرار خانوادگی بذار
حتی اگه هیچوقت استفاده نشه، یه نقشه داشتن خودش نصف آرامشه.
-
یه جای قرار بذارین: اگه از هم جدا شدین، همه بدونن کجا باید همدیگه رو پیدا کنن
-
شمارههای ضروری رو رو کاغذ بنویسین، نه فقط تو گوشی!
-
به بچهها یاد بده اگه گم شدن، به کی اعتماد کنن و چی بگن
نکته دلی: بچهها بیشتر از هر چیز به چهرهی آروم تو نیاز دارن. اگه ببینن تو بلدی چیکار کنی، اونا هم آرومترن.
۴. یادگیری کمکهای اولیه پایه
لزومی نداره پزشک باشی. همین که بلد باشی یه زخم رو ببندی یا بدونی با خونریزی چیکار کنی، میتونه تفاوت بین یه ترس بزرگ و یه نجات کوچیک باشه. توی همین مقاله یه خلاصهی تصویری کمکهای اولیه هم گذاشتیم برات آخرش، ولی اگه حوصلهداری، سرچ کن «زخمبندی»، «احیای قلبی تنفسی»، یا «خفهشدگی»... یه ویدیوی دو دقیقهای، شاید یه روزی جون یه نفر رو نجات بده.
بخش دوم: وقتی حمله شروع میشه یا صدای انفجار میاد
اگه اون لحظهای رسید که همهچی توی چند ثانیه عوض میشه… صدای انفجار، آژیر خطر، لرزش دیوارها… بدون که مهمترین چیز، حفظ آرامش و اقدام سریع و درسته. تو اون لحظهها وقت فکر زیاد نیست، باید کاری که قبلاً یاد گرفتی رو انجام بدی.
۱. همون لحظه اول، سریع پناه بگیر
این چند ثانیهی اول، حیاتیترین زمانه. اگه تو خونهای، این کارها رو بکن:
-
برو به گوشهی داخلی ساختمون (دور از پنجرهها)
-
اگه زیرزمین امنی داری، اونجا بهترین انتخابه
-
اگه نه، برو کنار ستون یا زیر میز محکم، و سر و گردنت رو با دست یا بالش محافظت کن
-
از پنجرهها و درهای شیشهای فاصله بگیر، حتی اگه فقط صدای دور شنیدی
-
اگه بیرون خونهای، سعی کن پشت یه دیوار کوتاه، جدول خیابون یا هر چیزی که میتونه سپر بشه، بخوابی
یادت باشه: دراز بکش، دستهات پشت سرت، پاها به سمت جهتی که صدا اومده جمع کن… این فرم محافظتیه.
۲. برای بچهها، تو خود آرامش باش
بچهها به نگاهت بیشتر از حرفات اعتماد دارن. اگه خودت آروم بمونی (حتی اگه دلت آشوبه)، اونها هم کمتر وحشت میکنن. چند تا چیز که بهت کمک میکنه:
-
با صدای آروم و شمرده حرف بزن
-
دستشون رو بگیر و بغلشون کن
-
براشون توضیح بده که کجا داریم میریم و چرا
اگه بچه کوچیک داری: یه تکه شکلات، یه پتو نرم یا یه اسباببازی کوچیک میتونه تو اون لحظه کلی معجزه کنه.
۳. برق، گاز، وسایل خطرناک؟ خاموش کن اگر وقت داری
اگه هنوز چند لحظه وقت داری و نزدیک محل خطر نیستی:
-
گاز رو قطع کن
-
برق رو از جعبه فیوز خاموش کن (خصوصاً اگه جایی میخوای خونه رو ترک کنی)
-
وسایل پرخطر مثل بخاری گازی یا اجاق رو خاموش کن
ولی فقط اگر امنه! جونت مهمتر از هر چیزیه.
۴. صدا و نور اضافه نده، بیحرکت باش
اگه هنوز خطر ادامه داره:
-
تلفنتو رو حالت بیصدا بذار (ولی روشن نگه دار)
-
از پنجره بیرون رو نگاه نکن
-
صبر کن تا صداها کم بشن و شرایط آرومتر شه
اگه خونه لرزید یا حس کردی ضربهای خوردی، بعد از پایان صدای خطر، آروم و با دقت از خونه بیا بیرون، ولی مراقب آوار و سیم برق و شیشههای شکسته باش.
بخش سوم: وقتی باید توی خونه یا پناهگاه بمونی
گاهی ممکنه بعد از یه حمله یا هشدار، نتونی بیرون بری. شاید خیابونها ناامن باشن، شاید بچهت خوابیده، شاید هنوز نمیدونی شرایط چطوره. اینجا راهکارهایی برات داریم برای همون وقتها؛ روزهایی که باید یه مدت توی خونه یا یه جای پناه بگیری و منتظر بمونی.
۱. مدیریت غذا و آب
تو این شرایط، مهمه که غذا و آب بهدرستی مصرف بشن. لازم نیست خودتو گرسنه نگه داری، ولی باید هوشمندانه بخوری.
-
اول از همه، چیزایی که زودتر فاسد میشن رو مصرف کن (مثل نون، میوه، لبنیات)
-
کنسروها، بیسکوییت، آجیل و خشکبار رو بذار برای بعد
-
اگر گاز یا برق قطع شده، از غذاهای سرد یا خشک استفاده کن
-
آب رو جرعهجرعه بخور، وگرنه ممکنه زود تموم بشه
اگه کمبود آب داری، دهنتو خشک نکن. آبنبات، آدامس، یا حتی یه دونه خرما میتونه بزاق رو فعال نگه داره.
۲. حفظ بهداشت – حتی اگه حمام نیست
وقتی امکانات کمه، نظافت به سبک ساده ولی موثر خیلی کمک میکنه.
-
دستمال مرطوب، الکل یا اسپری ضدعفونی برای دست و صورت خیلی مفیده
-
اگه دسترسی به آب هست، فقط جاهای کلیدی رو بشور (دست، صورت، دهن، زیر بغل)
-
برای بچهها حتما پوشک و دستمال اضافه داشته باش
-
سعی کن لباسهات خشک بمونن؛ لباس خیس تو سرما خطرناکه
۳. آرامش روانی؛ برای خودت و خانوادهات
هیچچیز به اندازهی نگه داشتن دل، مهم نیست. شاید بیرون همهچی پر از صدا و ترس باشه، ولی توی اون فضای کوچیک، میتونی یه "آرامش موقتی" بسازی.
-
برای بچهها قصه بگو. حتی اگه برق نیست، با نور گوشی یا شمع.
-
آهنگ آروم گوش بدین، حتی بیکلام یا با صدای کم.
-
دعا، تنفس عمیق، نوشتن، کشیدن نقاشی... اینا کوچیکان ولی معجزه میکنن.
-
موبایلتو فقط برای ارتباط ضروری نگه دار. پر از اخبار بد شدن کمکت نمیکنه.
نکته دلی: به خودت حق بده بترسی، خسته شی، یا بغض کنی. ولی بعدش، با خودت مهربونتر باش. تو خیلی کار بزرگی داری انجام میدی: قوی موندن برای کسایی که بهت تکیه کردن.
۴. ارتباط با بیرون
حتی اگه نتونی جایی بری، اینکه بدونی چه خبره خیلی کمک میکنه. ولی باهوش باش:
-
از منابع رسمی یا معتبر خبر بگیر. نه هرچی تو واتساپ و اینستا میچرخه.
-
با همسایههات در ارتباط باش؛ اگه بتونین به هم کمک کنین، شرایط خیلی بهتر میشه.
-
اگه کسی نیاز به کمک فوری داشت و نتونستی بری، فقط یک تماس ممکنه نجاتبخش باشه.
بخش چهارم: اگه مجبور شدی شهر یا محلهتو ترک کنی
گاهی دیگه راهی جز رفتن نیست. شاید خونت آسیب دیده، شاید نزدیکت منطقه درگیریه، یا شاید مسئولها گفتن تخلیه کنین. تو این شرایط، مهمه که آروم تصمیم بگیری، سریع عمل کنی، و سبک حرکت کنی.
۱. تا جایی که میتونی پیاده، سبک و بیصدا
-
فقط وسایل خیلی ضروری رو با خودت ببر (کوله بقا + یک کیف سبک)
-
کیف سنگین = خستگی زودتر = جا موندن
-
از راههای شلوغ نرو؛ کوچهها، مسیرهای فرعی، راه پشت بومها گاهی امنترن
-
بیصدا حرکت کن، از تجمع دوری کن، به کسی که نمیشناسی چیزی نگو
نکته دلی: وسوسهانگیزه که بخوای همهچی رو ببری، ولی جون خودت و عزیزات از هرچیزی تو اون خونه باارزشتره.
۲. اگه با ماشین میری، بنزین + مسیر + آدمها
-
باک رو همیشه نیمهپر نگه دار؛ منتظر لحظه آخر نباش
-
یه نقشهی کاغذی یا آفلاین داشته باش؛ GPS همیشه جواب نمیده
-
با کسانی هممسیر شو که اعتماد داری، نه فقط آشنا هستن
-
از راههای اصلی دوری کن، ممکنه بسته باشن یا گیر کنی
3. کجا بریم؟ چطوری بفهمیم کجای امنتره؟
-
گوش به زنگ اخبار محلی و منابع معتبر باش (سازمانهای رسمی، هلال احمر، گروههای امداد مردمی قابل اعتماد)
-
معمولاً مناطق امن شامل:
-
مدرسهها
- روستاهامون
-
سولههای بحران یا سالنهای ورزشی
-
خونهی یا آشنا خارج از منطقهی خطر
-
گاهی فقط چند کیلومتر فاصله میتونه امنیت رو کامل عوض کنه. با همسایههات هماهنگ کن، شاید با هم راحتتر برسین.
4. وقتی رسیدی، اعلام حضور کن
-
به یکی که بهش اعتماد داری بگو رسیدی
-
اگه اینترنت نیست، حتی یه پیام کوتاه یا تماس ۳۰ ثانیهای هم کافیه
-
خودتو برسون به اولین گروه امدادی یا محلی که اونجاست و ثبتنام کن
و یادت نره...
رفتن همیشه سختترین تصمیمه. ولی بعضی وقتا، شجاعت یعنی بمونی. بعضی وقتا، شجاعت یعنی بری.
هر راهی که انتخاب کنی، ما کنارتیم. از اون دور دورا، ولی با دلای خیلی نزدیک.
بخش پنجم: مراقبت از روان خودمون و بچههامون
جنگ فقط بیرون نیست، تو دل آدم هم شروع میشه… با یه ترس شبانه، یه بغض بیهوا، یه کابوس بیدلیل. و همینجاست که باید بلد باشی از خودت مراقبت کنی — هم برای خودت، هم برای اونایی که بهت تکیه کردن.
۱. حرف بزن، حتی اگه بغض داری
-
با یه نفر که بهش اعتماد داری درد و دل کن — یه دوست، یه همسایه، حتی یه پیام صوتی به یه آشنا
-
اگه کسی نیست، با صدای بلند با خودت حرف بزن. گاهی همون گفتن ساده "میترسم" خودش شفاست
-
بچههات؟ بذار حرف بزنن. سؤال بپرسن. حتی اگه جواب نداری، گوش دادن خودش کافیه
جمله جادویی: «نمیدونم، ولی پیشتم.» برای بچهها، امنترین حس دنیاست.
2. کارای کوچیک ولی طلایی برای آرامش
-
نفس عمیق بکش، ۴ ثانیه بکش، ۴ ثانیه نگه دار، ۴ ثانیه بده بیرون. چند بار تکرار کن
-
یه دعا، یه ذکر، یه جمله دلگرمکننده که تکرارش کنی. مثلاً:
«اینم میگذره. دارم دوام میارم. هنوز امید هست.» -
خاطره خوب بگو؛ از دوران خوب، سفر، خندهای که زدین، غذایی که دوست داشتین
-
برای بچهها یه نقاشی ساده بکشین، یا بذارین خودش بکشه؛ حتی یه آدمبرفی با خمیر نون، میتونه آرامش بیاره
3. بچهها: آینهی دل تو هستن
بچهها خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنی حالتو میفهمن. ولی اونا بلد نیستن مدیریت کنن. پس:
-
باهاشون بازی کن حتی ۵ دقیقه
-
بغلشون کن، حتی اگه خستهای
-
صداشون کن با اسمهای قشنگ: عزیزم، قهرمانم، شجاعم
نکته طلایی: نگه داشتن روتین کوچیک مثل زمان غذا، زمان خواب یا دعا باعث میشه احساس کنن هنوز "یه نظم" هست، هنوز دنیا کامل فرو نپاشیده.
4. امید... حتی اگه تاریکه
ما نمیدونیم فردا چی میشه.
ولی باور داریم که همیشه یه فردایی هست.
و هرچقدر هم امروز سخت باشه، تو همین الانش، توی همین لحظه، نفس میکشی، نفس میکشیم… و همینه که امیدو زنده نگه میداره.
تو هنوز اینجایی.
و تا وقتی اینجایی، هنوز میشه ساخت، هنوز میشه دوست داشت، هنوز میشه برگشت…
ما تو HB GROUP با تموم دلمون این حرفها رو نوشتیم. نه از بالا، نه از بیرون، نه برای شعار…
برای اینکه یه جایی، یه کسی که الان دستش میلرزه، دلش گرفته، یا نمیدونه چی کار کنه، اینا رو بخونه و حس کنه تنها نیست.
تو تنها نیستی.
ما با توایم.
حتی از این فاصله.
حتی فقط با نوشتن چند کلمه.